شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه سن داره

مزرعه عشق

چهارمین شب یلدای شایلین طلا

  شایلین مامان یلدا مبارک       یلدا یعنی: تولد تولد یه خورشید خورشید می آد، شب می ره دنیا می شه روز، سفید یلدا رو جشن می گیریم چون غول شب شکست خورد خورشید خانم با نورش اومد سیاهی رو برد   اینم بخشی  کوچکی از کتاب اتل متل شیرینی یلدا و شب نشینی که نفس مامان به مناسبت شب یلدا یاد گرفت. گرچه به طور کامل نخوند چون با رونیکای خاله در حال بازیگوشی بود     چهارمین شب یلدا شایلین طلا سه شنبه 30 آذر 95 خونه مامان جون فرخنده و بابا جون علی به همراه دختر خاله نازنین به همراه ب...
30 آذر 1395

دختر خاله ها در سرزمین عجایب

يه روز پاييزي بود یعنی 27 آذر 95 كه شما دخمل خاله های نازنین و بردیم سرزمین عجایب تا یه روز به یاد ماندنی و شاد به همراه هم داشته باشین شکر خدا که همین طور شد و کلی بهتون خوش گذشت ولی امان از دست شما بچه ها که هیچوقت از بازی کردن سیر نمیشین با اونکه حتی بعضی از اسباب بازیها رو دو بار سوار شدین و دیگه وسيله اي نبود سوار نشین بازم حاضر نبودین اونجا رو ترک کنین سپاس بابا حسین واسه این روز قشنگ                             ...
28 آذر 1395

یه روز برفی

سلام دخترم . امروز بيستم آذرماه ، يه روز از روزهاي خداست كه با نعمتش شهرمون رو سفيدپوش كرد . ما هم مثل برف نديده ها از فرصت استفاده كرديم و با اينكه هوا خيلي سرد بود سه تايي پريديم بيرون تا از اين همه زيبايي لذت ببريم . يه كمي برف بازي كرديم و كلي تو برفها دويديم و شعر خونديم و عكس گرفتيم .     دختر نازم ، اميدوارم فصل فصل زندگيت به سرسبزي و طراوت درختان بهاري ، گرماي روزهاي تابستان ،  زيبايي و لطافت برگهاي پاييزي و  سفيدي و درخشندگي برف زمستان باشد .    ...
20 آذر 1395

عسلم در کارگاه پخت نان

  سلام گل دخملی اینجا هم چهارشنبه 17 آذر 95 است که مامانی بالاخره قسمت شد دخملی رو در یه روز خیلی سرد پاییزی ببره کارگاه پخت نان در رستوران وقت شادی فدات شم مامانی که چقدر مشتاق بودی واسه رفتن، و از صبح هی میپرسیدی کی میریم پارسا جونم میخواست بیاد ولی متاسفانه به علت سردی هوا نیومد خلاصه خیلی خوب بود که رفتیم و خیلی بهت خوش گذشت اول که نان پختی نانوا کوچولو بعدشم رفتی کلی بازی کردی و منم لذت میبردم از شاد بودن تو الهی که همیشه شاد و تندرست و موفق باشی عسلم       سلام عسلم     عاشق این ذوقتم، مامانی     د...
18 آذر 1395

ماه 3 سال و 11 ماهه در حرم مطهر امام رضا(ع)

ماه تمام من 47 ماهگیت مبارک 3 سال و 11 ماهگیت مبارک ایمان دارم که قشنگ ترین عشق ، نگاه مهربان خداوند به بندگانش است پس من تو را  به همان نگاه میسپارم و می دانم تا وقتی که پشتت به خدا گرم است تمام هراس های دنیا خنده دار است     اینم از یه روز جمعه دوست داشتنی همانطور که گفتم این روزها خیلی علاقه مند به کیک و شمع فوت کردنی ( البته بیشترش شمع فوت کردن) و هر موقع کیک درست می کنم حتما باید یه شمع روش بذاری و فوت کنی!!! در نتیجه صبح جمعه یه کیک واسه دخمل 47 ماهمون پختیم بعدازظهر جمعه ، همراه باباحسین، مامان جون فرخنده و مامان جون قمری رفتیم حرم مطهر امام رضا (ع...
12 آذر 1395

شایلین در سرزمین عجایب

نفسکم سلام سه شنبه 2 آذر 95 در یه روز فوق العاده سرد پاییزی من و بابایی تصمیم گرفتیم نازدار و ببریم جایی بازی کنه و تو این روزای سرد تو خونه حوصلش سر نره.عزیز دلمونی خلاصه تصمیم گرفتیم بریم سرزمین عجایت الماس شرق تازه قبل از اینکه بریم کلی واسمون شیرین کاری کردی اونم خوندن کتاب آشنایی با لوازم برقی از اول تا آخر و از آخر تا اول ( کتابی که تازه واست خریده بودیم) عشقی مامانی عشق   اینم از دخملی در حال شعر خوندن فبل از رفتن به سرزمین عجایت             مامانی هم شد همبازی دخملی خیلی بهم خوش گذشت   ...
3 آذر 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد